طاهره ایشانی؛ زینب برزگری
چکیده
در دستور زبان نظاممند نقشگرا برای تحلیل گفتمان سه فرانقش متنی، بینافردی و اندیشگانی در نظر گرفته میشود. فرانقش اندیشگانی به دو کارکرد تجربی و منطقی تقسیم میشود. در کارکرد تجربی، زبان تجربیات دنیای بیرون خود را بیان میکند. محصول این کارکرد در جمله، گذرایی است که برای مشخصنمودن انواع متفاوت فرایندها در جمله -که در فعل نمود ...
بیشتر
در دستور زبان نظاممند نقشگرا برای تحلیل گفتمان سه فرانقش متنی، بینافردی و اندیشگانی در نظر گرفته میشود. فرانقش اندیشگانی به دو کارکرد تجربی و منطقی تقسیم میشود. در کارکرد تجربی، زبان تجربیات دنیای بیرون خود را بیان میکند. محصول این کارکرد در جمله، گذرایی است که برای مشخصنمودن انواع متفاوت فرایندها در جمله -که در فعل نمود مییابد- به کار میرود. در پژوهش حاضر به روش تحلیلی- آماری، پس از انتخاب تصادفیِ حکایات و حکمتهایی در گلستان و بهارستان -که از نظر موضوع مشترک بودند- به بررسی تفاوتهای کاربست فعل در دو متن، با استفاده از کارکرد تجربی در فرانقش اندیشگانی پرداختیم. با وجود تفاوتهای معنیداری که در سبک نگارش سعدی و جامی وجود دارد، نتایج حاصل از مقایسه قسمتهای منتخب، بیانگر کاربست کمتر فرایندهای رفتاری و وجودی، و بسامد بیشتر فرایندهای رابطهای و مادی است. بر این اساس میتوان گفت سعدی و جامی در این دو اثر به بحث دربارة ریشه و اساس مسایل و مباحث نپرداختهاند، بلکه متناسب باموضوع و مضمون به چگونگی رفتار کنشگران و همچنین روایت رخدادهایی در خصوص این چگونگیها توجّه بیشتری نشان دادهاند. این امر حاکی از این است که میزان استفاده از انواع فرایندهای مختلف، بیشتر به محتوا و مضمون دو اثر وابسته است تا سبک نگارش و ویژگیهای زبانی آنها.